سارا

  دختری حالا دیگه بخواد بیاد خونه گریه میکنه و دوست داره بمونه مدرسه بازی.   ...

دختری امده تو ماشین سراع بابایش رو گرفته. رسیده دم خونه در زده بابایش رو صدا کرده. امده تو خونه دویده اتاق ها رو چک کرده. اخر هم امده ابن گوشه نشسته. ...

سارای مهربونم عاشق ناز کردن و لبخند و صورت ماه ات ام.  یه روز خوب کلمبوسی با سوپرمارکت عربی و ناهار ایرانی و شیرینی فروشی و از همه دل انگیزتر مال گردی و خرید برای سارا جونی.   ...

...

برای تافل مامان گلی رفتیم کلمبوس. زمان امتحان مامانی هم سارایی پیش بابایش بود و کلی اتیش سوزونده بود. سر جلسه مامانی همش حس میکرد که سارایی گریه میکنه و به فکرش بود. بعد از ظهرش هم رفتیم رستوران ایرانی و مال نی نی ها همان جایی که وقتی سارا تو دل مامان گلی بود بابایش همه هدیه های سفرش رو از انجا خریده بود. کلی خوش گذشت. برای دختری هم یه خونه تونلی با یه ساز گرفتیم که خیلی دوسش داشت. با لباس های زمستانی. ...

...

سارا خانمی یک شنبه با خاله بهاری و عمو اریا رفته بود مال گردی. خیلی خاله بهاری باهاش بازی کرده بود و خوشحال بود. ...

...

  Hirshhorn Museum and Sculpture Garden ...