ساراسارا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

سارا

۷۴. دندون مامانی

دیروز خیلی اورژانسی رفتم پیش زهرا دندان هام رو درست کنم. یکی از دندان هام در حال خورد شدن بود و یکی دیگه داشت به کانال میرسید که از عوارض بارداری بوده. در کل چهار تا از دندان هام رو درست کردم و چهار سمت لپم هم امپول خوردم. تو مدت ۲ ساعتی که رو دندان های من زهرا کار می کرد سارا جونی پیش بابا مملی بود و اساسی بابایی رو اذیت کرده بود. گلاب به روتون ۱۲ ساعتی بود که دستشویی نکرده بود و یبار کلی لباس های خودش و بابایش رو کثیف کرده بود. بابایی هم که تا حالا بچه عوض نکرده بود کلی ماجرا داشت. بچه رو که امده بوده با اب سرد بشوره اونم کلی جیغ میکشه. این میشه که نگهبان های بیمارستان و خدمه هاش میان اتاق کودک ببینن چی شده. سارا خانم بیمارستان رو میزا...
7 دی 1391

۷۳. اولین حمام با مامانی

  میشه گفت همه کارهای سارا رو خودم انجام میدادم به جز حمام بردنش. اوایل که خیلی ریز بود میترسیدم و بعدهم چون خیلی جنب و جوش داشت. اما دقیقا در دوماه و ۱۲ روزی سارا این جرات رو به خودم دادم و در ظهر گرم اینجا سارا رو بردم حمام. الان می توانم بگم که یه مامان مستقل شدم دیگه. همین جا لازمه از بابایی که تا حالا هر روز سارا رو میبرد حمام هم تشکر کنم: مرسی بابایی. مرسی سارا که حمام دوست داری خیلی زیاد. این عکس هم خواب بعد از همان حمام با مامان گلی یه....   ...
7 دی 1391

٦٠. ناخن

از روزي كه مامان رفته بود ناخن های سارا رو جرات نكرده بودم بگيرم، ناخن هاش بلند شده بود و صورت اش رو زخم می کرد. اين شد كة تو مسجد قرار شد م ناخن های سارا رو بگیره. اما .... وای خدای من الان هم راحت نیست برام نوشتن اش... حواسش نبود گوشت دست اش رو گرفت. عزیز دلم کلی گریه کرد. تا حالا اینجوری گریه نکرده بود. کلی خون امد. یه خانم مهربون کمکم کرد سارا رو اروم کرد و تازه بغض من ترکید. خلاصه که شب خیلی بدی بود. ۳ روز بعد به خودم جرات این رو دادم که خودم بقیه ناخن های دست و پای گلم رو برای اولین بار گرفتم. به نظرم باید خودم از پس کارهای سارا بربیام. هرچی باشه دیگه منم و سارا... ...
6 آذر 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سارا می باشد