ساراسارا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره

سارا

۴۲. جمعه، ۲۱ مهر

1391/7/29 6:07
نویسنده : مامان گلی
688 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی اوردنم اتاق مامان و محمد پیش سارا بودن، تمام این چند ساعت رو از پشت شیشه حمام کردن و تکان خوردنش تو جاش رو نگاه می کردن. چند دقیقه بعد سارا رو اوردن پیشم، خدا انگار یه فرشته کوچولو و اروم رو گذاشته بود تو بغلم. برای اولین بار بهش شیر دادم، با انگشت های کوچولوش، انگشتم رو گرفته بود. زیبا ترین حس دنیا رو داشتم. بی حال بودم اما سرحال و شاکر. با اون لباس بنفش دوست داشتنی اش حسابی گل شده بود. 

nafas

از دیدن گلم سیر نمی شدم، اما پرستارها برای انجام یه سری ازمایش ها بردنش و من یه کم خوابیدم، یکساعت نگذشته بود که دکتر و پرستارها شروع کردن به رفت و امد. مامان و محمد هم که شب رو نخوابیده بودن اساسی خوابشون میامد.... من هم دوست داشتم بازهم بخوابم اما دکتر ازم خواست که دوش بگیرم، ۳ بار پرستارها امدن که همراهیم کنن که هربار خواستم یه کم دیگه بخوابم. اما بالاخره پذیرفتم. جالب این بود که تمام پانسمان هام و سوند و ... رو ساعت ۹ صبح نشده باز کردن و با کمک دوتا پرستار دوش گرفتم، اما موقع لباس پوشیدن نفهمیدم چی شد که سرم گیج رفت و افتادم. مامان به دادم رسیده بود زنگ خطر رو زده بود و چون پرستارها خیلی ریزمیزه بودن خودش بغلم کرده بود و به صندلی کنار اتاق رسونده بودتم. بعد هم گفتن چون صبحانه ام رو کامل نخورده  بودم اینجوری شد...

  • محمد برای خرید نهار خودش و مامان رفته بود شاپینگ انالیدافرانکو که لاورو و ماریا و سزار و ماریا و گیلرمه امدن دیدنی مون. دوتا اسباب بازی خوشگل برای سارا اورده بودن و گل ارکیده و کیک تولد برای من. 

orkide

  • هنوز نرفته بودن که طبا و ریحا و متی هم آمدن. برای سارا یه پلاک اورده بودن و گل. تو جاش دلار گذاشتن که گویا رسمشون بوده و طبا هم قران براش اورده بود.
قران

گلقران

  • ساعت ۳ بود که برای حمام سارا فیلم بردار آمد و بهمون حمام کردن و ماساژ نی نی رو اموزش دادن.

حمام

  •  بعد هم برای تولد من و سارا با ریحا اینا کیک خوردیم.

کیک

  • ساعت ۵ محمد با طبا اینا برگشت خونه تا استراحت کنه و برامون یه سری وسایل فرداش بیاره. شب اول با سارا بودن تو خواب و بیداری و سرگرم شیردادن گذشت.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان لنا
29 مهر 91 17:01
خیلی عکسهاتون قشنگ بود امیدوارم لبخند همیشه روی لبهاتون باشه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سارا می باشد